اذر۹۴
دلبندایمامان،سلام
حدودایهماههکهروزایسختیداشتیمکهبماند،مهرادعزیزمیکاذرشمابرایعملگوشبخاطرعفونتمکرربستری
شدی،امادکترفقطلوزهاتوعملکرد،گفتکهدیگهگوشتعفونتنمیکنه،خیلیاذیتشدی،واقعاسختبودعزیزکم
اماشماخیلیشجاعوصبورشدی،بسیارعاقلانهرفتارکردیومنبهتافتخارمیکنمپسرکوچولویشجاعم،امازاونبه
بعدکمیناراحتیعصبیگرفتی،هرروزهمونساعتکهعملشدی،بیقرارمیشیوگریهمیکنی،میدونممقطعیهاما
بازمنگرانتم،فرداهموقتارتوپدداریمو....خدابخیرکنه.دوستدارموازتممنونمکهتوزندگیمی.
مهبدنازمشماکهدیگهگفتننداری،میترسمخودمچشمتبزنم،بسیارباهوشوشیطونی،خیلیمخوشملونازشدی
تقریباهمجثهمهرادشدیوهرکیندونهفکرمیکنهدوقلویید،چندکلمههممیگیوانگلیسیهمزباندومته
چونتحتتاثیرزباندومیکمیدیرترممکنهبهحرفبیای،سیرتکاملیحرکاتریزودرشتو....همهچیتعالیه
خدایاشکرتبابتهمهچیز.