اسفندنفرینی
مهبدنازم
بعدازمریضیمهرادواونکابوسایوحشتناکواتاقعمل،...نوبتتوشد،طوریبیمارشدیکهازوحشتداشتممیمردم
اسهالوتبواستفراغ،نمیدونمچرااینمریضیوحشتناکبهخونمونراهپیداکردوفرشتههایمنتوبیمارستانبستری
شدن،خداروشکرفعلااوضاعبهتره،خودممباورمنمیشهاینهمهبلاپشتهمسرموناومد،فقطازخداسلامتیشما
دوتارومیخوام،واینکهدیگهازهمجدانشیم،پسرایعزیزمتواینمدتکه،بیمارستانبودید،خیلیعذابکشیدیم
دستایکوچیکتونپرازجایهسوزنه،خدایااینروزایسیاهرودیگهبرنگردون،خودتپناهبچههامباش،نیادروزیکه
مریضیودردکشیدنشونوببینم،دوستوندارمفرشتههاینازم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی