مهرادمهراد، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 9 روز سن داره
مهبدمهبد، تا این لحظه: 10 سال و 20 روز سن داره

مادرانه

خداحافظي تلخ

بعدازمدتهاي طولاني اولين پستيه كه ميزارم،چندروزي بايدبيمارستان بستري باشم،يه دردقديمي كه ديگه باهام كنارنيومدوسركشي كرد،موقع خداحافظي ازبچه هام تمام وجودم اشك شده بودوازچشمام ميباريد دورشدن ازجگرگوشه هام يك ساعتش عذابه چه برسه به چندروز،الان بيمارسنانمودلم خونست،تمام زندگيمين شمادونفروالبته پدرعزيزتون. دلم ونبضم براي شماست كه مي تپه عزيزترينام
17 مرداد 1395

بای‌بای‌پوشک

پسرای‌شیطونم‌سلام مهمترین‌خبری‌که‌دارم‌اینه‌که‌مهرادجونم‌دوروزه‌پوشک‌نمیشه،روزاول‌که‌کلا‌توحمام‌بودیم‌اماروزدوم‌پسرباهوشم حتی‌یه‌بارم‌جاشوخیس‌نکرد،هردفعه‌به‌من‌میگفت‌ومیرفتیم‌لگن...باورم‌نمیشدمهرادم‌اینقدر‌زودیادبگیره،اما واقعاروزطاقت‌فرسایی‌بود،شایدده‌بارمیگفت‌جیش‌دارم‌امابرای‌اب‌بازی‌میرفت‌حمام،درکل‌امروزخیلی‌به‌مهرادم افتخارکردم،البته‌خیلی‌بهانه‌گیری‌کردکه‌پوشکش‌کنم‌اماخوب‌منم‌کوت...
5 ارديبهشت 1395

تولد،نوروز۹۵،دلقک

سلام‌عزیزای‌مامان میدونم‌‌که‌خیلی‌دیربه‌دیرپست‌میزارم،اماواقعانمیرسم،اینه‌که‌تلگرافی‌همه‌‌چیزاروبراتون‌میگم اولیش‌این‌که‌قبل‌ازعیدتولدهردوتونویه‌جابرگزارکردیم،هرچقدربگم‌خوش‌گذشت‌کم‌گفتم،به‌هممون مخصوصاخودم،شماهم‌که‌بزرگترشدیدوخیلی‌فهمیده‌ترشدید،معنی‌تولدم‌خوب‌میدونید،کلی‌هم کادوگرفتید،مهرادم‌سه‌ساله‌ومهبدم‌دوساله‌شد،ایشاله‌همیشه‌سلامت‌وشادباشیدعزیزانم بعدیش‌نوروزامساله،که‌اونم‌تاحالا‌عالی‌بوده،بااینکه‌من&z...
8 فروردين 1395

تدارک‌تولد

سلام‌پسرای‌مامان الان‌که‌ابن‌پست‌ومیذارم‌ساعت۲/۳۰نصفه‌شبه،اگه‌تاالان‌بیدارم‌به‌عشق‌شماست،جمعه‌۲۱اسفندجشنتونه امسال‌باتم‌باب‌اسفنجی‌میگیریم،بعضی‌ازتزئیناتواماده‌گرفتم،بعضیاشم‌امشب‌خودم‌درست‌کردم،هیچی کاردست‌خودادم‌نمیشه،مهرادم‌۳ساله‌ومهبدم۲ساله‌میشه‌به‌امیدخدا،مهرادجونم‌هرروزاهنگ‌تولدت‌مبارک میخونه‌وامسال‌مفهوم‌بیشتری‌ازتولدمیفهمه،وای‌که‌مهبدمودیگه‌نگو. ایشاله‌خداسلامت‌حفظتون‌کنه‌وزیرسایه‌پدرومادربزرگ‌...
17 اسفند 1394

دندان‌لق

سلام‌گلای‌نازنینم اسفندیکی‌ازماه‌های‌محبوب‌منه،به‌خاطرهیجانات‌عیداسفندوخیلی‌دوست‌دارم‌ومهمترین‌دلیلش‌تولدعشق‌زندگیم مهرادعزیزمه،امااین‌چهارمین‌سالیه‌که‌توماه‌اسفندبرام‌اتفاقات‌تلخ‌میافته،امروزمهرادم‌توشیطنت‌بامهبدافتاد‌زمین ودندون‌جلوش‌لق‌شد،بردمت‌دکتروعکس‌انداختم‌،گفتن‌شکسته،کلی‌هم‌گریه‌کردم،باهردکتری‌که‌میشناختم‌تماس گرفتم،امااحتمالابایدکشیده‌بشه،حتی‌نمیتونم‌بهش‌فکرکنم،یکیازبارزترین‌شاخصه‌های‌مهرادم‌خنده&z...
9 اسفند 1394

همه‌چبزخوبه

فقط‌اومدم‌بگم‌همه‌چیز‌خوبه‌ودوستون‌دارم‌وخبرمهم‌اینه‌که‌‌برگشتم‌سرکار،البته‌پاره‌وقت‌‌ودورکاری،خیلی‌خوشحالم ازاین‌بابت‌،چون‌دلم‌نمیخواست‌خانه‌دارباشم،هرچندسخته‌اماتواجتماع‌بودن‌برام‌مهمه‌واینکه‌اینطوری‌هم‌شاغلم هم‌خانه‌دارکه‌برام‌باارزشه دوستون‌دارم‌وخبردوم‌اینه‌که‌بعدازعیدمیریم‌خونه‌خودمون،خیلی‌برنامه‌هادارم،ایشاله‌همه‌چیزبه‌خیر‌وسلامتی بگذره،برای‌عیدلحظه‌شماری‌میکنم‌وقبل&...
19 بهمن 1394

یلدای۹۴

سلام‌به‌دلبندای‌مادر سومین‌یلدای‌مهرادم‌ودومین‌یلدای‌مهبدم‌‌توخونمون‌باکلی‌مهمون‌برگزارشد،خییییییلی‌به‌همه‌خوش‌گذشت بیشتربه‌خودم،باوجودخستگی‌اما‌خیلی‌عالی‌بود،اولین‌یلدایی‌بودکه‌توبزرگسالیم‌بهم‌خوش‌گذشت،همه‌مراسم یلداروسعی‌کردم‌انجام‌بدم،تاهم‌شما‌اشناشیدهم‌یه‌یلدای‌درست‌وحسابی‌باشه،حافظ‌خونی‌هم‌داشتیم،البته‌با صدای‌من،چون‌همیشه‌من‌ازهمه‌بیشترحافظ‌میخوندم‌وکلی‌ازغزلاشوحفظمو‌کاملا...
1 دی 1394

اذر۹۴

دلبندای‌مامان،سلام حدودایه‌ماهه‌که‌‌روزای‌سختی‌داشتیم‌که‌بماند،مهرادعزیزم‌یک‌اذرشمابرای‌عمل‌گوش‌‌بخاطرعفونت‌مکرر‌بستری شدی،امادکتر‌فقط‌لوزهاتوعمل‌کرد،گفت‌که‌دیگه‌گوشت‌عفونت‌نمیکنه،خیلی‌اذیت‌‌شدی،واقعاسخت‌بود‌عزیزکم اماشماخیلی‌شجاع‌وصبورشدی،بسیارعاقلانه‌رفتارکردی‌ومن‌بهت‌افتخارمیکنم‌پسرکوچولوی‌شجاعم،امازاون‌به بعدکمی‌ناراحتی‌عصبی‌گرفتی،هر‌روزهمون‌ساعت‌که‌عمل‌شدی‌،بیقرارمیشی‌وگریه‌میکنی،مید...
16 آذر 1394

هفته‌سخت

سلام‌دلبندای‌مامان مهرادومهبدعزیزم‌ما‌هفته‌سختی‌روداشتیم،شنبه‌مهرادموبردم‌دندانپزشکی‌خیلی‌اذیت‌شد،فرداصبحشم رفتیم‌کلاس‌زبان،اماخیلی‌بی‌حال‌بود،فهمیدم‌که‌یه‌خبرای‌بدی‌توراهه،تا‌اینکه‌بعدازظهرتب‌شدیدواستفراغو... فرداشم‌که‌مهبدکوچولومریض‌شدو‌خیلی‌بی‌حال‌بود،بعدشم‌که‌رفتیم‌ارتوپدی‌واونجاهم‌کلی‌دپرس‌شدم واما‌تاهنوزاین‌بیماری‌ادامه‌داره‌ومهرادجونم‌امروزهیچی‌نخوردو‌فقط‌گریه‌وبی‌قراری،مهبدعزیزم‌ک...
29 آبان 1394
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مادرانه می باشد